MAGIC: پنج کلید ایجاد تعلق سازمانی
تعلق(دلبستگی) سازمانی یک ارتباط ذهنی و احساسی ارتقا یافته است که کارکنان نسبت به شغل، سازمان، مدیر یا همکار خود دارند. تعلق بر فرد به شکلی اثر میگذارد که برای انجام کار، داوطلبانه تلاش کند، با کارش عجین شود و انگیزه بالایی داشته باشد، چنین کارکنانی اشتیاق شدیدی نسبت به کارشان دارند، تعهد و خلاقیت ایجاد میکنند، و احساس میکنند مشارکتشان به پیشرفت سازمان کمک میکند.
کارکنانی با دلبستگی کامل، همواره ذهن، دست، قلب و روح خود را در سازمان سرمایهگذاری میکنند، مالکیت نتایج را به دست میگیرند و در مورد ارائه بهترین تجربه به مشتریان تلاش میکنند. ذهنیت “همه چیز خواستن برای سازمان” آنها، میتواند هر شرکت، مدرسه یا سازمان غیرانتفاعی را متحول سازند.
مطالعه پس از مطالعه نشان میدهد که سازمانهایی با کارکنان دلبستهتر، دارای سودآوری بیشتر و رشد سریعتر بوده، هزینههای کمتری دارند و ترک شغل کمتری در آنها دیده میشود.
یک کارمند دلبسته تاثیرات آن را فراتر از دیوارهای محل استخدام، در زمینههای دیگر زندگی خود مشاهده میکند. بعضی از افراد ادعا میکنند که قادر هستند زندگی شخصی و کاری را کاملا از یکدیگر مجزا سازند. اما چنین رویدادی، برای اکثریت ما اتفاق نمیافتد. در واقع، این اختلال شخصیت چندگانه است! همه جنبههای زندگی ما، در هم آمیختهاند. آنچه که در کار انجام میدهیم بر آنچه که در خانه اتفاق می افتد، تاثیر میگذارد و برعکس. با توجه به کار و زندگی که امروزه در هم آمیخته شده اند، هدف هر رهبر برجسته باید این باشد که کارمندان را بدون درنظرگرفتن مکانی که میروند و کارهایی که انجام میدهند، به سفیران نامرئی برند شرکت تبدیل کند.
نتایج نظرسنجی با جامعه آماری بیش از 14 میلیون پاسخ دهنده که در کتاب MAGIC: Five Keys to Unlock the Power of Employee Engagement منتشر شده است نشان میدهد که تعلق سازمانی از طریق 5 کلید رخ میدهد که ما آن را MAGIC مینامیم.
MAGIC چیست؟
MAGIC از حرف اول پنج واژه معناداری، استقلال، رشد، تاثیرگذاری و ارتباطات تشکیل شده است که در ادامه در مورد هر کدام از این کلمات صحبت میکنیم.
5 کلید تعلق سازمانی
M: معناداری
معناداری زمانی اتفاق میافتد که کارکنان بر این باور باشند که کار آنها، اهداف مهم دیگری فراتر از سودآوری شرکت یا سایر امور دارد. مثلا علاوه بر درآمدزایی، نیازهای عاطفی آنان را برآورده میکند. کلید معناداری این است که هر کارمند باید این هدف مهم را پیدا کند، بنابراین معناداری برای هر فرد متفاوت است افراد همواره کاری را معنی دار خواهند یافت که به امور مورد توجه آنان، اهمیت بدهد و از طریق آن بتوانند کيفيت زندگي کاريشان را بهبود بخشد. رهبرانی که تمایل دارند کار کارمندانشان معنی دار باشد، باید اطمینان حاصل کنند که ارزش های کلی سازمان برای آنان در زندگی خصوصی نیز ارزشمند است.
A: خودمختاری (استقلال)
خودمختاری، قدرت شکل دادن به کار و محیط به گونهای است که به کارکنان اجازه بدهد به بهترین نحو ممکن کارهای خود را انجام دهند. بنابراین بسیار مهم است مرزهای لازم برای استقلال شفاف باشد، به عبارت دیگر همراستایی انتظارات مدیر و کارکنان به عنوان پیش نیاز استقلال مطرح است.
G: رشد
تعریف رشد، ساده است. روشهایی که به پیشرفت شخصی و حرفه ای منجر می شود کارکنان و به خصوص کارکنان جوانتر، دنبال فرصتی برای یادگیری و نه فقط افزودن بخشی به رزومه خود هستند بنابراین به سازمانها پیوسته و براحتی از آن خارج می شوند. رشد همیشه با ارتقاء و دستمزد میسر نخواهد شد. برای بسیاری از افراد، رشد میتواند یادگیری مهارتهای جدید و یا تبدیل شدن به یک نخبه در زمینه مهارتهای جاری باشد.
I: تأثیرگذاری
تاثیرگذاری یعنی مشاهده نتایج مثبت، موثر و ارزشمند، این که کارکنان احساس کنند، این سازمانی است که کارکنان میتوانند به ایجاد تمایز بپردازند و این تمایز، هر چیزی میتواند باشد. به طور مثال به مشتریان کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشند یا رهبران دارای نیّات صادقانه هستند تا اثرات مثبت خود بر دنیا، جامعه یا زندگی فردی را ایجاد کنند.
هنگامی که ما نظرسنجی های مربوط به مشارکت کارکنان را انجام میدهیم، معمولا از کارکنان میخواهیم که موافقت خود را با این بیانیه ارزیابی کنند: “من میدانم که کارم چه تاثیری بر موفقیت سازمان دارد”. جالب توجه است که تقریبا یک سوم کارمندان، هیچ ارتباطی بین آنچه انجام میدهند و آنچه به موفقیت سازمان کمک میکند، پیدا نکردهاند.
C: ارتباطات
پاسخ به این سوال که : ” افرادی که من با آنها کار میکنم را دوست دارم.” اگر افراد احساس کنند که بخشی از یک خانواده هستند که هرکسی خواستهای دارد و رهبران واقعا به دنبال کمک به آنان برای دستیابی با تمام توان خود می باشند، آنها احساس میکنند که شنیده شده، درک می شوند، مورد احترام و ارزشمند هستند.
تعلق زیربنای نیازهای انسانی است، در وجود افراد وجود دارد و در انتظار راهی برای آشکار شدن است. اگر کارفرمایان این زیربنا را بسازند، کارکنان به راحتی آن را انجام میدهند. تعلق به صورت ارگانیکی در زمینی که برنامههایی برای بهبود MAGIC، طراحی می کنند، رشد میکند و سبب ایجاد یک تجربه استثنایی برای کارمند میشود.
منابع:
The Employee Experience/Tracy Maylett, Matthew Wride
ترجمه: سونیا جلالی
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید