خطاهای دوست داشتنی(تجربه شخصی)

در سازمان شما با خطاها چطور برخورد میشود؟
در بعضی از سازمانها، رفتار با کارهای اشتباه و خطا آنچنان سخت و جدی است که کمتر کسی حاضر میشود تن به تجربه و آزمایش امری تازه دهد، هر اشتباهی به سخت گیرانهترین روشها مورد سرزنش و بازخواست قرار میگیرد.
در این سازمانها کارکنان بیشتر اجرا کننده دستورات هستند. در حالی که افراد و سازمانهای خلاق، بیش از ما مردم عادی دچار خطا میشوند. ولی در نهایت، این شمار پیروزیهای فراوان است که خطاها را جبران نموده و از خاطرها میزداید.
اگر اشتباه نمیکنید کاری انجام نمیدهید.
ادیسون پیش از پیروزی در اختراع برق، صدها بار در این راه با ناکامی رو به رو شده بود. توجه داشته باشید که همه تلاشها و خطاهای ادیسون عاقبت بخیر نشدند! او بر پروژه استخراج آهن از شن به منظور دسترسی به فلز ارزان، سرمایه گذاری بزرگی انجام داد و بیش از دو دهه بر این کار وقت گذاشت. ولی به نتیجه دلخواه نرسید و دست آخر ناچار به فروش آن پروژه شد.
استیو جابز هم پیش از دستیابی به آیفون و آیپد که دنیای رایانههای شخصی را زیر و رو کردند، ناکامیهای گستردهای داشت. عرضه به بازار فراوردههای شکست خوردهای همچون اپل 1، اپل 2، لیسا و نکست از این دستهاند.
همه ما اشتباه میکنیم. اگر اشتباه نکنیم، احتمالاً در خارج از منطقه امن خود، چیزهای جدید جدید را امتحان نمیکنیم، و این خود یک اشتباه است! همانطور که جان وودن میگوید: “اگر اشتباه نمیکنید ، کاری انجام نمیدهید.” اشتباهات راه رسیدن به ایده های عالی و نوآوری است. اشتباهات پلهای برای حرکت از منطقه امن به منطقه رشد است جایی که که اکتشافات جدید انجام می شود و آموخته های بزرگی فرا گرفته می شود.
در فرهنگ سازمانهای متمایز همه افراد میتوانند ایدهها، تجربیات، تجربه، پرسشها و استدلالهایشان را وسط بگذارند تا بهترین ابتکارات را شکل دهند. هیچ الزامی نیست که اینها همه بینقص باشند، قطعا در این مسیر اشتباهاتی رقم خواهد خورد. اما اگر افراد بیش از حد از اشتباه کردن بترسند، قادر نخواهند بود آزادانه سخن بگویند و فکر کنند.
اگر نتوانید درباره اشتباهاتتان حرف بزنید هیچ چیز یاد نخواهید گرفت. این باعث میشود گمان کنید بینقص هستید، گمانی که بسیار خطرناک است. به خصوص در جایگاه مدیر اگر بتوانید اشتباهاتتان را گردن بگیرید، دیگران هم خواهند توانست و به این ترتیب است که کل سازمان فرایند یادگیری را طی میکند. |
اکثر سازمانها فقط در حد حرف از اهمیت اشتباهات میگویند، اما تعداد کمی از سازمانها هستند که باور داشته باشند که صحبت دربارهی اشتباهات ایرادی ندارد.
در مطالعهای که اخیرا انجام شده، 88 درصد از افراد گفتهاند که تنها در خلوت از اشتباهات سخن میگویند و تنها 4 درصد حاضر بودند که این کار را با صراحت در مقابل دیگران انجام دهند.
پذیرش و کنار آمدن با اشتباهات نه تنها خطرپذیری را آسانتر میکند، بلکه میتوان گفت تنها راه و مسیر قابل اعتماد برای رسیدن به پیروزی است.
هنگامی که روبرو شدن با خطا را فرصت یادگیری به حساب آوریم و بپذیریم که “خطا و شکست به سادگی بازخورد این موضوع است که در کدام منطقه باید بیشتر بکوشیم”، خطر پذیری بسی آسانتر میشود.
در محیطهایی که به اشتباه کنندگان بسیار سخت میگیرند، کمتر کسی خطایش را اعلام میکند. مدیرانی که بازده بالایی دارند، به خطاها به چشم اتهام و کیفرخواست نگاه نمیکنند.
در حقیقت در محیطهایی که از نظر عاطفی احساس امنیت میشود و خطا را بخشی از فرایند یادگیری به حساب میآورند کارکنان تمایلی به پوشاندن خطای خود ندارند. گزارش خطا توسط اعضای هر تیم، گام نخست در مسیر اصلاحاتی است که در نهایت به بهبود و پیشرفت سازمان میانجامد.
تجربه شخصی من
اولین مواجه من با شرکتی که فرصتی برای یادگیری از خطاها فراهم کرده بود، یک تجربه فوق العاده بود که در ادامه با شما به اشتراک میگذارم.
دفترچه یادگیری
در این شرکت یک دفترچه با نام دفترچه یادگیری وجود دارد، هر جا اشتباهی رخ دهد، کسی که اشتباه کرده آن را مینویسد. ارزش این دفترچه تنها به نوشتن محدود نمیشود، بلکه هر کس برای جلوگیری از تکرار آن خطا یک راه حل هم ارائه میدهد، علاوه بر آن خواندن اشتباهات دیگران باعث یادگیری و جلوگیری از خطاها میشود و هم چنین پیامی واضح دارد:
همه اشتباه میکنند، من مسئولیت اشتباهم را میپذیرم و برای تکرار نشدن آن برنامه دارم. قدرت و جایگاه هیچ کدام از ما هم تضمین مصونیت از خطا نیست؛ اشتباهات ایستگاههای بین راهی در مسیر موفقیت هستند.
در ادامه نیز فردی که اشتباه کرده مبلغ کمی را در صندوق خطاها میاندازد و در انتهای هر ماه مبلغی که جمع شده به علاوه معادل آن توسط سازمان صرف برگزاری یک دورهمی نهار یا شام میشود که در طی آن نیز در خصوص یادگیریهای ناشی از خطاها گفتگو میشود.
خاطرم هست دفعه نخستی که میخواستم اشتباهم را در این دفترچه ثبت کنم کلی استرس داشتم و احساس میکردم همه چشمهای سازمان به من خیره شده، اما بعد از یکی دوبار اینقدر این اقدام ثبت خطاها برایم یادگیری داشت که کاملا و بدون استرس مشتاق به انجامش بودم.
این فرایند ساده در این سازمان باعث شده بتوان اشتباهات را به چشم اطلاعات جدید، و نه خطا دید که باعث تبدیل مباحثات به کندو کاو و مشاجرات به تفکر میشود. همچنین این که افرد به راحتی بتواند بگوید در این مورد حق با من نبود باعث میشود فشار بینقص بودن از دوششان برداشته شود و این یک تجربه فوق العاده را برای کارکنان سازمان رقم میزند.
خطاهای سازمانی شهریه پیروزی
چنانچه کارکنان را به خطرپذیری تشویق نکنید، همواره به صورت سازمانی در رتبه متوسط باقی خواهید ماند. تن دادن به خطاها، شهریه ایست که برای رسیدن به پیروزی میپردازید. پس انجام خطا به خودی خود امتیازی نیست. مهم آن است که در سایه خطا و بررسی آن بهتر متوجه جوانب موضوع شویم و تلاش بیشتری در راه رسیدن به نتیجه دلخواه انجام دهیم.
رهبران بزرگ به کارکنان خود اجازه می دهند که اشتباه کنند. اما کارمندان خوب هم کسانی هستند که هنگام انجام اشتباهات از آنها یاد میگیرند، نسبت به آن پاسخگو هستند و اطمینان میدهند که همان اشتباه هرگز دوباره تکرار نخواهد شد.
شما برای یادگیری از خطاها چه برنامهای دارید؟
منابع:
Good Employees Make Mistakes. Great Leaders Allow Them To/ https://www.forbes.com
مدیریت فراسوی اعداد، مارگارت هفرنان،مترجم : سیدامیرحسین میرابوطالبی
بهشت کارکنان، ران فریدمن ترجمه عبدالرضا رضایی نژاد
تجربیات شخصی نویسنده
نویسنده: سونیا جلالی

درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید