تجربه کارکنان(قسمت اول): مفهوم تجربه کارکنان
مدیریت تجربه کارکنان
در دورهای نه چندان دور از تاریخ سازمانها، قدرت در دست کارفرمایان بود و کارکنان هم شبیه ماشینهای قابل تعویض خطوط تولیدی!
با ورود به هزاره سوم میلادی و اقتصاد دانایی محور، تقاضای رو به افزایش کارفرمایان برای جذب نیروهای ماهر از سویی و تمایل کارکنان توانمند برای تصاحب و در اختیار گرفتن مشاغل با ارزش از سویی دیگر، باعث شده است تا سازمانها وارد جنگ استعداد شوند. در حقیقت امروزه انتخابهای کارکنان مستعد از همیشه بیشتر و پیدا کردن و حفظ استعدادها از هر زمان دیگری سختتر شده است.
از این رو طی چند دهه گذشته، سازمانها سرمایهگذاریهای قابل توجهی در برنامههای نظیر رضایت، تعهد و به خصوص تعلق(اشتیاق) کارکنان انجام دادهاند، فرا تحليل انجام شده توسط گالوپ را که حاوی اطلاعات ارزشمندی از چند دهه قبل است در نظر بگیرید: این مطالعه نشان میدهد اشتیاق و مشارکت بالا( که به معنای پیوند قوی با فرد با شغل و همکاران، تلاش داوطلبانه فراتر از وظایف، احساس مشارکت قوی در کار و داشتن شانس فراوان برای یادگیری است) به شکلی پایدارمنجر به پیامدهای مثبتی هم برای فرد هم برای سازمان میشود. این پیامدها شامل بهرهوری بیشتر، محصولاتی با کیفیت بالاتر و سودآوری افزونتر است.
کارکنان با انگیزه و بدون دلبستگی تنها زمانی تلاش میکنند که این تلاش سودی برای خود آنها داشته باشد. در حالیکه کارکنان دلبسته به خاطر سازمان سخت تلاش میکنند و موفقیت سازمان به آن ها انگیزه میدهد.
به دلیل تاثیرات غیرقابل چشم پوشی تعلق کارکنان بر نتایج سازمانی، سازمانها همواره به دنبال پیادهسازی برنامههایی برای بهبود اشتیاق سازمانی هستند اما با وجود سرمایهگذاری قابل توجه سازمانها در برنامههای تعلق کارکنان نمرات در پایینترین سطح خود قرار دارند، شکل زیر گزارش گالوپ را در این خصوص نمایش میدهد.
همانطور که مشخص است تنها 13درصد کارکنان در دنیا، تعلق سازمانی دارند که به نظر میرسد آمار وحشتناکی است.
به دنبال راهی برای برای بهبود این وضعیت روند جدیدی به نام تجربه کارکنان در ادبیات مدیریت منابع انسانی شکل گرفته است، و طی مدت کوتاه به یکی از اولویتهای اصلی مدیران سازمانها تبدیل شده است به گونهای که مجله فوربس سال 2018 را سال تجربه کارکنان نامیده است.
تجربه کارکنان چیست؟
تجربه کارکنان مجموع برداشتهای آنها در تعامل با سازمان است. جزء اصلی تجربه احساسات، و عواطف است که در طول تجربه برانگیخته میشود. تجربه کارکنان، شناخت و دیدگاه آنها در خصوص شغل را شکل میدهد و به رفتارهای مطلوب و نامطلوب آنها منجر میشود. یک تجربه مثبت فقط فاکتوری نیست که سازمانها برای کارکنان ایجاد کنند بلکه نتیجه ادراکات کارکنان از آن تجارب است. و این که آیا انتظاراتشان را محقق میکند یا خیر؟
در مدیریت تجربه کارکنان، سازمانها به دنبال طراحی برنامههایی هستند که با خلق تجربیات عالی برای کارکنان تعلق سازمانی و به دنبال آن نتایج درخشان سازمانی را رقم بزنند. چرا که کارکنانی با اشتیاق کامل، همواره ذهن، دست، قلب و روح خود را در سازمان سرمایهگذاری میکنند.
تجربه کارکنان چطور شکل میگیرد؟
انتظارات کارکنان پایه تجربیات کارکنان است. اما نکته مهم این است که در هر رابطه ای بین دو طرف نظیر رابطه معلم و دانش آموز در مدرسه، طرفین تجارت، رابطه همسران در ازدواج فاصله انتظارات وجود دارد. بعضی وقتها این فاصله کم و بعضی اوقات زیاد است. حتی در بهترین ارتباطات سازمانی هم همواره بین چیزی که شما قول دادید و چیزی که افراد فکر می کنند قول دادید یک فاصله یا گپ وجود دارد.
زمانی یک تجربه عالی رقم میخورد که انتظارات کارکنان در خصوص تجربیاتشان در محیط کار با ادراکشان از تجربه رقم خورده در یک راستا قرار میگیرد. در حقیقت ما در مدیریت تجربه کارکنان به دنبال مدیریت و همسویی انتظارات کارکنان هستیم.
یک نمونه از تجربه کارکنان
به مثال زیر توجه کنید:
علی به تازگی با چهار انتظار صریح و ضمنی به سازمان پیوسته است:
• در این سازمان من فرصت پیشرفت دارم.
• آخر هفتهها نباید کار کنم.
• در یک سال 4 بار فیدبک عملکرد دریافت میکنم.
• امکان ادامه تحصیل دارم.
بعد از پیوستن او به سازمان بسته به اینکه در موقعیتهای واقعی چه تجربهای برای او رقم میخورد و او چه درکی از این موقعیت دارد، یک تجربه عالی یا یک تجربه وحشتناک اتفاق افتاده و این تجربهها زیربنای رفتاری، اعتماد و اشتیاق او به سازمان را شکل میدهند.
ادامه مطلب در قسمت دوم تجربه کارکنان: تجربه مشتری یا تجربه کارکنان؟
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید