گوش دادن از اعماق جان
چند وقت یکبار در زندگی کسی واقعا به حرفهای شما گوش میدهد؟ یعنی بدون این که حواسش به جای دیگری پرت شود، بدون این که وسط حرف شما بپرد، بدون این که جملههایتان را برای شما تمام کند، بدون آن که حس تعجیل را در شما ایجاد کند یا بخواهد نظراتش را به زور در ذهن شما بچپاند؟
اگر جزو آدمهای معدود خوش شانس نباشید به احتمال زیاد شما هم به ندرت این گوش دادن واقعی را تجربه کردهاید. چیزی که اغلب آن را تجربه میکنیم تظاهر به گوش دادن است که حتی گاهی همین را هم تجربه نمیکنیم. زمانی ادگار واتسون به شوخی گفت: «هیچ کس به حرفت گوش نمیدهد، مگر این که بداند نفر بعدی خود اوست.»
احتمالا شما هم موقعیتهای زیر را تجربه کردهاید:
*پزشکی که در تمام لحظات ویزیت، چشم از صفحه کامپیوتر خود برنداشته است.
*مدیری که در یک جلسه در اوج مباحثات با تلفن همراه خود پیامک میدهند.
*صحبت کردن با یک آشنا درباره یک مشکل سلامتی در حالی که او صحبت شما را قطع میکند تا به مشکل مشابهی که خود تجربه کرده اشاره کند.
*دوستی که در کمال خوشحالی میگوید در حال پر کردن ماشین ظرفشویی است و در حین گفتگو گوشی تلفن را بین گوش و شانه اش نگه داشته است.
ارتباط عمیق و همدلانه نتیجه گوش دادن اصیل و واقعی است که این گوش دادن خود حاصل تمرکز جدی روی طرف مقابل است. گوش دادن باعث میشود طرف مقابل به ما اعتماد کند و این احساس را پیدا کند که من آدم مهمی هستم.
چگونه فعالانه و از اعماق جان گوش فرا دهیم؟
چند تکنیک ساده ولی بسیار تاثیر گذار را با هم مرور میکنیم.
1- تشویق کردن
در تشویق کردن به دنبال این هستیم که به گوینده برسانیم که به آن چه میگوید علاقمندیم و همچنین او را تشویق به ادامه دادن سخن کنیم، برای انجام این فن، طی گفتگو از کلمات غیر تعهدی و با لحن صدای مثبت استفاده کنید مثل این که: “بله”، “می فهمم”
2- بیان مجدد یا واضح کردن
در این تکنیک به دنبال این هستیم که آیا آنچه منظور گوینده بوده با درکی که برای ما اتفاق افتاده یکی است؟ به این منظورصحبتها و ایدههای گوینده را تکرار کنید مثلا: اگر خوب فهمیده باشم “نظر شما این است که…”، “شما گفتید که…”
همیشه با یک سوال تمام کنید: آیا درست متوجه شدم؟ اگر درست متوجه نشده باشید مخاطب شما میتواند آنچه را از قلم انداختهاید را اضافه کند و یا در قسمت هایی که اشتباه کردید شما را اصلاح کند.
3- خلاصه کردن
یکی از سازندهترین روشها برای نشان دادن گوش دادن واقعی خلاصه سازی است. خلاصه سازی نوعی چکیده کردن صحبتهایی است که مراجع به شما گفته است. توجه کنید که این یک خلاصه است نه یک تکرار صرف
عبارتهای مفید برای اینکار عبارتند از
“پس اگه بتونم صحبتهای شما را خلاصه کنم…”، ایدههای اصلی که گفتی اینها هستند…”
4- بازخورد
بازخورد یعنی این که صحبتهای مراجع را با کلام خودمان به او منعکس کنیم و علاوه بر آن احساسات او را، این به مخاطب این احساس را میدهد که عمیقا او را درک کردهایم مثلا “شما احساس میکنید که…”، “به نظرم در مورد اون ماجرا خیلی هیجان زده شدی…”
گوش دادن از اعماق جان، آن طورها هم که میگویند سخت نیست، اساسا تنها چیزی که لازم دارد تمایل به تعلیق این تصور است که از قبل، احساس طرف مقابل و راه حل مشکل او را میدانیم. درباره گوینده قضاوت نکنیم یا فرضیه نسازیم، بلکه حقیقتا روی شنیدن آنچه میگوید متمرکز شویم.
تمرین برای تقویت مهارت خوب گوش دادن موجب جذب دیگران میشود. همهی افراد شنوندههای خوب را دوست دارند و از بودن با آنها لذت میبرند و به آنها اعتماد میکنند و این سرآغاز شکل گیری یک رابطه همدلانه و محکم است.
منابع:
مدیر در نقش کوچ/ جنی راجرز، کارل ویتل وورث، اندرو گیلبرت/ترجمه افشین محمد
مربی گری در مدیریت/منوچهر سلطانی
تجربیات شخصی نویسنده در کوچینگ
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید