کوچینگ نصیحت کردن نیست!
زمانی که یک نفر شما را نصیحت میکند چه احساسی پیدا میکنید؟
به عادتهای خود فکر کنید که به طور کلی آنها را عاقلانه نمیدانید مثلا سیگار کشیدن، تنبلی، رانندگی پرسرعت، ورزش نکردن، پرخوری و یا کم خوری.
زمانی که تصمیم میگیرید تغییری در هر یک از عادتهای خود ایجاد کنید و میخواهید فرد دیگری در این زمینه به شما کمک کند، درست همان لحظهای که او شروع به نصیحت کردن شما میکند و یا چیزی را به شما توصیه میکند حتی اگر توصیه آرام و بی خطر باشد مطمئن باشید که غریزه شما در مقابل آن مقاومت میکند. وقتی به آدمها نصیحت میشود غریزه آنی انسان یک یا چند مورد از واکنشهای زیر است.
دلخوری: او درباره من و مشکل من چه میداند؟
خشم و سرزنش: همه چیز برای او خیلی خوب است…
احساس تحقیر: چطور میتوانم چنین چیزی را در خودم حل کنم؟
ترس: شاید حق با آنها باشد ولی فعلا نمیتوانم در این مورد کاری انجام دهم.
حس گناه: نباید چنین مشکلی داشته باشم.
عقب نشینی: نمیتوانم بگویم چه احساس وحشتناکی دارم.
بی تفاوتی: اصلا برای او ارزشی قائل نیستم و به آنچه فکر میکند اهمیت نمیدهم، چرا باید کاری که او میخواهد انجام دهم؟
چطور دریافت دستور یا نصیحت برای انجام کاری منجر به مقاومت میشود؟
جالب است بدانید طی این چرخه بیولوژی نیز مانند روانشناسی درگیر میشود. به این خاطر که آمیگدال، قسمت کوچک بادام مانند در مغز که در صورت ارسال سیگنال هشدار عمل میکند، نصیحت را یک حمله تلقی میکند. این حمله به احساس شما از خودتان به عنوان یک فرد شایسته و خردمند است و طرف مقابل را موقتا در نقش فردی شایستهتر و باخردتر نشان میدهد. در اینجا احساسات کنترل را دست میگیرند. مغزتان سیل کورتیزول-هورمون استرس- را به قشر جلویی مغز سرازیر میکند که محل تفکر عقلایی است و به این ترتیب ظرفیت تفکر کاهش مییابد.
به همین دلیل، احتمالا نمیتوانید به خاطر بیاورید که این نصیحت دقیقا چه بوده است.
کورتیزول تنها زمانی عملکرد مثبت دارد که باید فرار کنید، اما اگر قرار باشد تفکر شفاف داشته باشید هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. احتمالا شما بخش اعظم آنچه شنیدهاید را فراموش میکنید. اگر به شما گفته شده چه کاری انجام دهید و حس کنید که مجبور هستید، پیامدهای آن بار منفی بیشتری خواهد داشت: پشیمانی، احساس قربانی بودن، عدم تعهد به اعمال، مقصر دانستن دیگران و بعد از آن انتظار آزاردهنده برای دوباره شنیدن نصیحت.
چرخه زیر چگونگی مقاومت ما را دربرابر شنیدن نصیحت نشان میدهد:
این مقاله را مطالعه کنید: انواع سوالات در کوچینگ + نمونه
چگونه کوچینگ بدون نصیحت به تغییر شما کمک میکند؟
کوچینگ، هنر تسهیل یادگیری، توسعه و عملکرد یک شخص است. کوچینگ خودآگاهی فرد را ارتقا داده و به او کمک میکند گزینهها را شناسایی کند. افراد از طریق کوچینگ میتوانند راهحلهای خود را بیابند، مهارتهای خود را توسعه دهند و دیدگاهها و رفتارهای خود را تغییر دهند.
وقتی ما به خودمان میگوییم چه کار انجام دهیم نتیجه کاملا متفاوت است و یک چرخه مثبت مطابق شکل زیر اتفاق میافتد که در آن ما مالکیت تصمیم را بر عهده داریم، خودانگیخته و با اعتماد به نفس هستیم، تلاش میکنیم تاثیر و نفوذ خود را گسترش دهیم و ایدهها و راهحلهایی پیشنهاد میکنیم.
به خودتان بگویید چکار انجام دهید: چرخه مثبت
جوهرهی کوچینگ این است که افراد را تشویق میکند تا مسئولیتهای خود را بپذیرند، خود قدرتمندشان را تجربه کنند، سراغ یادگیری بروند، در حل مساله خلاق باشند، بتوانند تصمیمات عالی اتخاذ کنند و از تمام پتانسیل خود بهره ببرند.
توصیه و نصیحت توانایی های گیرنده را تضعیف میکند. زندگی چالشهای ناخوشایندی پیش روی ما میگذارد اما ما همیشه در انتخاب واکنشهایمان آزاد هستیم، حتی وقتی تحت فشار عاطفی شدید قرار داریم. پایه کوچینگ به پذیرش انتخاب باز میگردد و هدف اصلی آن میان برداشتن شکاف بین پتانسیل و عملکرد است، به گونهای که بهترین خودتان را تجربه کنید.
منابع: کتاب مدیر در نقش کوچ/جنی راجرز/ترجمه: افشین محمد
تجربیات شخصی نویسنده در کوچینگ
نویسنده: سونیا جلالی
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید