نمونه یک گفتگوی کوچینگی
جلسه کوچینگ یک فرآیند تعاملی است که بین یک کوچ (مربی) و یک کوچی(فردی که به دنبال توسعه شخصی یا حل مشکلات خود است) برگزار میشود. این گفتگوها معمولاً در یک محیط متمرکز و آگاهانه با هدف ایجاد تحول و بهبود در زندگی یا حوزههای خاص کوچی برگزار میشوند.
در جلسه کوچینگ، کوچ با استفاده از سوالات، تمرینات، و فرآیندهای مشارکتی دیگر، کوچی را به تجربیات، افکار، هدفها، و احساسات خود هدایت میکند. این گفتگوها به کوچی این امکان را میدهد تا راهکارهای جدیدی را امتحان کنند که منجر به دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای وی میشود.
در این مقاله یک مطالعه موردی را بررسی میکنیم که جلسهای بین مدیر و کارمند را به تصویر میکشد. در سناریو اول گفتگو عادی و رایج و در سناریوی دوم، نمونه یک جلسه کوچینگ به تصویر کشیده شده است. در انتهای مقاله هم میتوانید یک نمونه فیلم جلسه کوچینگ را مشاهده کنید.
مطالعه موردی: جلسه مدیر و کارمند در بیمارستان
دکتر مقتدر ریاست یک مرکز پزشکی بزرگ را بر عهده دارد. رابطه او با همکارانش خوب نیست. او عادت دارد بعد از این که مشکلی را از یک همکار شنید بلافاصله راه حل مناسبی ارائه کند. او خودش را فردی میداند که میتواند بلافاصله با دقت مساله را وارسی کرده و یک راه حل ارائه کند اما همکارانش او را فردی می بینند که همه چیز دان است و میخواهد دانش و تجربه خود را نشان دهد. دکتر مقتدر نمیتواند درک کند چرا هر وقت او یک راه حل عملی و روشن برای مسائل آنان ارائه می کند به آنها بر میخورد؟!
دکتر بینش به تازگی به مرکز پیوسته و ریاست یکی از بخشها را بر عهده گرفته است. وی به ایفای نقش کوچ در سازمان باور دارد و معتقد است افراد از طریق کوچینگ میتوانند راه حلهای خود را بیابند، مهارتهای خود را توسعه دهند و دیدگاهها و رفتارهای خود را تغییر دهند.
یک پزشک جدید که اخیرا به مرکز پیوسته، در کار کردن با مسئول دفتر مشکل پیدا کرده به دکتر مقتدر و دکتر بینش مراجعه کرده و از آنها تقاضای کمک کرده است. مکالمه آنها در دو حالت بیان شده است. در مکالمه اول(دکتر مقتدر) اثری از کوچینگ دیده نمیشود. مکالمه دوم زمانی صورت میگیرد که پزشک جوان با دکتر بینش صحبت میکند و در مکالمه او میتوان ردپایی از کوچینگ مشاهده کرد.
مکالمه اول
پزشک جدید: من فکر نمیکنم که خانم معتمدی خیلی روحیه همکاری داشته باشد. من چند بار از او درخواست کردم که کاری انجام دهد ولی او همیشه رد کرده نمیدانم چکار باید کنم.
دکتر مقتدر: خوب چرا با خودش صحبت نمیکنی؟
پزشک جدید: هر دفعه که خواستم با او صحبت کنم حالت تدافعی گرفت و صحبت ما ادامه پیدا نکرد.
دکتر مقتدر: ممکن است او روز خوبی نداشته. او اخیرا تحت فشار زیادی بوده.
پزشک جدید: ما همه تحت فشار زیادی بودهایم. فکر نمیکنم این عذر خوبی باشد. همه ما باید همکاری داشته باشیم حتی اگر در زمان خوبی قرار نداشته باشیم.
دکتر مقتدر: من موافقم اما ممکن است اگر شما کمی صبر به خرج میدادید او جواب ملایمی به شما میداد. من سالهاست که او را میشناسم فکر میکنم او به سختی کار میکند. آیا تاکنون سعی کردهای روابط سرد خود را با او بهبود دهی؟
پزشک جدید: بله تلاش کردم اما جواب نداده
دکتر مقتدر: بسیار خوب. شاید باید دوباره با او صحبت کنی اما در زمان و مکانی با او صحبت کن که تحت استرس و فشار نباشد.
این مقاله را مطالعه کنید: انواع سوالات در کوچینگ + نمونه
نمونه جلسه کوچینگ
مکالمه دوم
حالا مکالمه بالا را با این مکالمه مقایسه کنید.
پزشک جدید: من فکر نمیکنم که خانم معتمدی خیلی روحیه همکاری داشته باشد. من چند بار از او درخواست کردم که کاری انجام دهد ولی او همیشه رد کرده نمیدانم چکار باید کنم.
دکتر بینش: تا حالا چه اقداماتی انجام دادهاید؟
پزشک جدید: من سعی کردهام با صبر و حوصله باشم و به او اجازه دهم که مطابق نظرش عمل کند.
دکتر بینش: این حرکت خوبی از سوی شما بوده. فکر میکنی چه چیزی باعث میشود او به تلاشهای شما پاسخ ندهد؟
پزشک جدید: من مطمئن نیستم. شاید به این علت باشد که او عادت ندارد با من کار کند.
دکتر بینش: پس فکر میکنی با این که شما به سختی تلاش میکنید که با او صبور باشید ممکن است این را درک نکند که چه کاری میخواهید انجام دهید؟ درست است؟
پزشک جدید: من فکر میکنم این یکی از چیزهایی است که دارد اتفاق میافتد.
دکتر بینش: چه اتفاقات دیگری ممکن است بیفتد؟
پزشک جدید: میدانم که این روزها تحت استرس زیادی است. این هم ممکن است دخیل باشد.
دکتر بینش: بسیار خوب. یعنی ممکن است با شما این طور نباشد بلکه موقعیت این طور بوده؟
پزشک جدید: درست است. من این طور فکر نکرده بودم.
دکتر بینش: بسیار خوب به نظرت از این به بعد چه کاری میتونی انجام دهی؟
این مکالمات معمولا به ندرت شکل میگیرد، زیرا معمولا مدیران تصور میکنند حتما برای افراد زیردست خود راه حل ارائه کنند. این حس ناشی از میل اصیل کمک کردن است، اما این نوع کمک اصلا مفید نبوده و منجر به پرورش کارمندان فاقد اعتماد به نفس و ترسو میشود.
به خاطر داشته باشید که هدف از گفتگوی کوچینگی این است که کوچ به طرف دیگر فرصت دهد پیرامون راهحل مورد نظرش به طور عمیق فکر کند. وقتی شخصی صدای خودش را میشنود که دارد با یک نفر در مورد مسالهش صحبت میکند و آن شخص گوشی شنوا دارد و سوالهای دقیقی که می پرسد او را به کاوش وا میدارد به اجرای راه حل نهایی متعهدتر میشود. گفتگوهایی که به خصوص برای نسل زد بسیار حائز اهمیت است.
این مقاله را هم مطالعه کنید: نسل زد(Z) و ویژگیهای آنها (با مروری بر سایر نسلها)
فیلم نمونه جلسه کوچینگ
همچنین شما میتوانید فیلم یک جلسه کوچینگ را در ادامه مشاهده کنید.
به عنوان مدیر یک سازمان چقدر قادرید در مقابل میل خود به نصیحت کردن و ارائه راه حل مقاومت کنید و آماده پذیرش نقش جدیدی در قالب کوچ شوید؟
منابع: کتاب مربی گری در مدیریت/ دکتر منوچهر سلطانی
کتاب مدیر در نقش کوچ/ جنی راجرز/ترجمه: افشین محمد
تجربیات شخصی نویسنده در کوچینگ
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید