اعتماد شاه کلید دلبستگی کارکنان
اعتماد یک احساس است و نه یک تجربه منطقی، اعتماد را نمیتوان در فهرست وظایف یک مدیر گذاشت و کنار آن تیک زد. حتی رسیدگی به تمام وظایف و مسئولیتهایتان باعث اعتمادسازی نمیشود، اعتماد واقعی حاصل چیزهایی است که نمیبینیم و فقط با اعتماد به رهبران و یا بهتر بیان کنم اعتماد متقابل است که سازمان میتواند عالی کار کند.
همراه اعتماد احساس ارزش به وجود میآید، ارزش واقعی نه فقط ارزشی که با پول برابری کند. ارزش به معنای انتقال اعتماد است. نمیتوانید شخصی را راضی کنید که شما ارزشمندید، درست همان طور که نمیتوانید شخصی را راضی کنید به شما اعتماد کند.
اعتمادسازی برای ایجاد دلبستگی کارکنان
به یاد داشته باشید کارکنان شما را فقط به عنوان یک فرد نمیبینند. شما صرفا یک انسان نیستید که بر اساس اهداف و بهترین اطلاعات موجود، تصمیم گیری کنید. شما همچنین یک سازمان، یا حداقل چهره سازمان هستید. هرچه در سطح مدیریتی بالاتر قرار داشته باشید، تاثیر بیشتری بر اعتماد خواهید داشت. یک رفتار غیر اخلاقی مدیر، اعتماد را در درجه اول فقط در بخش وی تخریب میکند، در حالیکه یک مدیرعامل که به طور غیرمستقیم عمل میکند، میتواند اعتماد کل سازمان را تحت تاثیر قرار دهد.
بنا به یافتههای تحقیق گالوپ میزان اعتماد نقش اساسی در دلبستگی کارکنان دارد. آمار نشان میدهد که تقریباً تمام کارکنان دلبسته به رهبری شرکتشان اعتماد دارند (95 درصد)؛ در حالی که بیش از نصف کارکنان دلزده (54 درصد) به رهبری شرکتشان اعتماد ندارند.
هیچ چیز بیشتر از مدیریت به شدت کنترل کننده فریاد نمیزند که : « من به تو و کار تو اعتماد ندارم.»
مزایای اعتمادسازی در سازمانها
وقتی افراد به یکدیگر اعتماد میکنند، اطلاعات و منابع راحتتر به اشتراک گذاشته میشوند. در فضای بی اعتمادی، افراد از ترس اینکه ممکن است دیگران از منابع به نفع خود استفاده کنند، به منابع هجوم میبرند. به همین شکل، وقتی کارکنان به یکدیگر اعتماد میکنند و اطمینان دارند که ایدههای آنها کوچک فرض نمیشود، ایدهها علیه آنها به کارنمیرود یا دزدیده نمیشوند. نظراتشان را راحت مطرح میکنند و با دیگران همکاری میکنند. یک نشان از وجود اعتماد این است که در جلسات فرد میتواند صریح و بدون ترس ازمجازات صحبت کند طبیعتاً، اشتراک آزاد ایدهها به مشارکت بیشتر و تصمیم گیری بهتر میانجامد. فضای اعتماد، عملکرد تیم، بهره وری و بازدهی را تقویت میکند. افرادی که به یکدیگر اعتماد میکنند زمانی را به نگرانی و نظریه پردازی در مورد اینکه چگون اعمال دیگران ممکن است برای آنها مضر باشد اختصاص نمیدهند. در حالی که وقتی افراد به یکدیگر اعتماد ندارند، مدام این سوال در ذهننشان هست که « او باز میخواهد چه دست گلی به آب بدهد؟» بیاعتمادی بخش زیادی ازذهن آنها را که باید به مسایل مولد اختصاص بیابد مشغول میکند.
به یاد داشته باشید که اعتماد، شکننده است و ممکن است شما به خاطر رفتارتان خیلی سریع اعتماد را از دست بدهید. وقتی که اعتماد شکست، جبران آن مثل تلاش برای تعمیر یک قلک چینی شکسته است؛ ممکن نیست که آن را مانند روز اولش درست کنید.
آزمون خود ارزیابی اعتماد
هر یک از جملات زیر را بخوانید و صادقانه و با استفاده از این مقیاس، مشخص کنید ارتباط شما با دیگران دقیقاً چگونه توصیف میشوند.
الف: هرگز (0 امتیاز )
ب: بعضی وقتها ( 1 امتیاز )
ج: معمولاً ( 2 امتیاز )
د: همیشه ( 3 امتیاز )
امتیاز جوابهای خودتان را در جای خالی کنار جملههای زیر قرار دهید.
………. 1. به کارکنان خود در اینکه بدون نظارت من بهترین کار را انجام میدهند، اعتماد دارم.
………. 2. کارکنان و همکاران من معمولاً به من اعتماد دارند.
………. 3. کارکنان اعتماد دارند که من با آنها درست برخورد خواهم کرد.
………. 4. به اعضای گروه در اینکه تصمیمات کاری را خودشان بگیرند، اعتماد میکنم.
………. 5. کارکنان وقتی خبر بدی به آنها میرسد، میتوانند به من اعتماد کنند که با آنها صادقانه برخورد کنم.
………….. جمع امتیازها
تفسیر امتیاز شما
5- 0 : سبک رفتار شما حس بیاعتمادی و بیاحترامی را منتقل میکند که باعث میشود دیگران از شما دلزده شوند. همکاران و کارکنان شما احساس نمیکنند که به آنها اعتماد دارید و احتمالاً به شما اعتقاد ندارند. اگر توانایی این را نداشته باشید که میزان اعتماد بین خود و زیر دستان تان افزایش دهید، اثر بخشی شما به عنوان یک سرپرست به شدت محدود میشود و برای سرمایۀ انسانی سازمان شما مضر خواهد بود.
10- 6 : شما تا حدی در توانایی برای تقویت اعتماد میان کارکنان تان اثربخش هستید. با این حال، کارکنان شما به صورت کامل احساس نمیکنند که به آنها اعتماد دارید و به طور کامل به شما اعتماد ندارند. نشان دادن اعتماد بیشتر به کارکنان به عنوان یک کار قابل احترام شناخته میشود و کارکنان را به سمت تلاش بیشتر سوق میدهد چراکه دلبستگی آنها افزایش یافته است.
15- 11 : تبریک، اعتماد شما به دیگران و اعتماد دیگران به شما، سطح بالایی از احترام متقابل را نشان میدهد. کارکنان تلاش زیادی انجام میدهند، چرا که شما فرهنگی را ایجاد کرده اید که نشان میدهد شما تواناییها و قضاوتهای آنها باور دارید. به شناسایی و تأمین سطوح بالاتری از مسئولیت و اختیار برای کارکنان تان ادامه دهید.
راهکارهایی برای ایجاد اعتماد در کارکنان
همانطور که لیست زیر را می خوانید منقدانه رفتار خود را بررسی کنید و به دنبال بهره گیری از این روشها برای بهبود اوضاع سازمان خود باشید.
1. به حرف خود عمل کنید.
2. اشتباهاتتان را بپذیرید.
3. به افراد اعتبار بدهید.
4. انگشت اتهام را به سمت خود نشانه روید
وقتی اتفاقات بد میافتد، خود را سرزنش کنید. کارکنان خود را از شکست نجات دهید.
5. رک و پوست کنده صحبت کنید
وقتی اخبار بد یا احساس برای گفتن دارید، آن را خیلی سریع و به صادقانه ترین صورت ممکن انتقال دهید. اگر کارمند شما چیزی را که باید از شما میشنید از دیگران بشنود، اعتماد به طور جدی ضربه خواهد خورد.
6. شفافیت
رهبرانی که اطلاعات را پنهان میکنند و فرآیندها را مخفی نگاه میدارند، از نظر کارکنان غیر قابل اعتماد هستند.
7. برقراری ارتباط و در میان گذاشتن مسائل
یکی از بهترین روشهای ایجاد اعتماد، خصوصاً در دوران رکود اقتصادی، راحت بودن برقراری ارتباط است. کارکنان شما هر چقدر بیشتر احساس کنند که در جریان امور قرار گرفتهاند، احساس احترام و اعتماد بیشتری میکنند.
8. رازداری
به دیگران این اعتماد را بدهید که حرفهای آنها منتقل نخواهد شد و شما رازداری خواهید کرد. اگر نگران هستید که ممکن است یک همکار شما چیزهایی به شما بگوید که مجبور میشوید آنها را افشا کنید، قبل از اینکه بگوید به او اطلاع دهید.
9. انعطاف زمانی
انعطاف زمانی نه تنها توجه شما را به کارمند را از طریق دادن امکان کار در خانه یا در ساعات غیرکاری، نشان میدهد، بلکه در راستای اعتماد نیز به شما کمک خواهد کرد.
10. پول سازمان
هیچ چیز بیشتر از این اعتماد را نشان نمیدهد که به کارکنان اجازه دهید بدون اجازۀ شما پول سازمان را خرج کنند. یک قانون بر اساس سیاستهای شرکت تعریف کنید که هر کارمند میتواند X تومان را بدون اجازه خرج کند.
11. بررسی سیاستها
یک بررسی در مورد سیاستها انجام دهید و در آن از کارکنان بخواهید که سیاستها رویههای جاری غیر ضروری و دست و پاگیر هستند را معرفی کنند.
12. اختیار را افزایش دهید
اعتماد خود را به مهارت و قضاوتهای کارکنان از طریق افزایش اختیار و قدرت تصمیمگیری نشان دهید.
13. بپرسید و اعتماد کنید
پیشنهادات کارکنان خود را بپرسید و سپس به آن عمل کنید. اگر برنامهای برای عمل کردن به آن را ندارید، نپرسید. اگر نمیتوان پیشنهادات را انجام داد، دلیلش را توضیح دهید.
14. تکرار کنید
سؤال بپرسید، یادداشت کنید، یادداشتها را دوباره بخوانید و از او بپرسید که آیا کاملاً و دقیقاً نگرانی او را درک کردهاید.
15. « نمیدانم »
وقتی که ما احساس میکنیم افراد در حال درست کردن جواب هستند، اعتبارشان را از دست میدهند و ما در مورد اینکه آیا میتوانیم به چیزی که آنها میگویند اعتماد کنیم، شک میکنیم.
16. از آنها حمایت کنید
تصور کنید در یک جلسه فردی شروع میکند به صحبت کردن در موردکار یکی از افراد شما و تخریب کردن او. شاید باید بگویید: « فکر میکنم ناعادلانه قضاوت میکنید، اوهمیشه کارها را عالی انجام میدهد و من دلیلی نمیبینم که الان جور دیگری فکر کنم» یا « فعلاً بهتر است که این بحث را کنار بگذاریم تا اطلاعات بیشتری کسب کنیم». از کارکنان تان حمایت کنید و آنها نیز از شما حمایت خواهند کرد.
17. به کارکنانتان اعتماد کنید
صحبتهای کارمندتان را بدون بررسی کردن آنها قبول کنید. نشان دهید اعتماد دارید که حرفهای کارکنان تان درست است.
18. از جمله جادویی من به تو اعتماد دارم استفاده کنید
« من به تو اعتماد دارم که این کار را انجام میدهی و گرنه آن را به تو نمیدادم.»
سخن آخر
ما در زندگیمان زیاد اعتماد میکنیم. اعتماد میکنیم که وقتی استارت میزنیم ماشینمان روشن شود؛ اعتماد میکنیم که دوست هایمان رازهایمان را نگه می دارند و… در حقیقت ما با اعتماد به صدها مساله زندگی میکنیم. اگر اعتماد نمیکردیم به دلیل نگرانی از کار میافتادیم.
متاسفانه در قرن اخیر اعتماد به شدت کاهش یافته است، اکثر کارکنان دیگر اعتقاد ندارند که کارفرمایان آنها درست رفتار خواهند کرد و متعاقبا دلبستگی آنها به سازمانها کاهش یافته است.
اعتماد میتواند به طرق مختلف به دلبستگی کارکنان و در نهایت سودآوری سازمان کمک کند. همانطور که کارکنان اعتماد بالاتری را تجربه میکنند، احترام بیشتری برای سازمان و مدیرانشان قائل میشوند و وجود این اعتماد به خلاقیت و ابتکار و تلاش بالاتری میانجامد و نتایج فوق العادهای را به دنبال خواهد داشت.
شما چقدر در راستای تقویت اعتماد کارکنان تلاش میکنید؟ اگر به دنبال ایجاد دلبستگی کارکنان هستید با اعتماد شروع کنید.
منابع:
کتاب با چرا شروع کنید/نوشته سایمون سینک، ترجمه علیرضا خاکساران
کتاب چماق و هویج دیگر کارایی ندارد/ دکتر پاول مارسیانو
تجربیات شخصی نویسنده در حرفه مشاوره مدیریت منابع انسانی
نویسنده: سونیا جلالی
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید