معرفی فرهنگ سازمانی

در این مقاله فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از کلیدی‌ترین موضوعات مدیریت منابع انسانی معرفی شده است. در انتهای این مقاله نیز سایر مقالات مرتبط که به شما کمک می‌کند دانش خود را در در زمینه فرهنگ سازمانی توسعه دهید، پیشنهاد شده است
 

فرهنگ سازمانی یکی از موضوع‌های بسیار مهم در رفتار سازمانی است و یکی از موضوعاتی است که بسیاری از افراد با شنیدن آن خواهند گفت:” اوه، بلی، منظور شما را می‌فهمم” ولی واقعیت این است که نمی‌توان به راحتی و به سادگی آن را تعریف کرد. با این وجود بسیاری از صاحب نظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود از فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می‌شود.

فرهنگ سازمانی چیست؟  

مثال برای فرهنگ سازمانی

به مثال زیر توجه کنید:

شرکت الف

این سازمان یک شرکت تولیدی است. در آن قوانین و مقررات زیادی وجود دارد که کارکنان باید آن‌ها را رعایت کنند. هر کارگر یا کارمند هدف‌های خاصی دارد که باید به هنگام انجام وظیفه آن‌ها را تامین کند. مدیران بر کار کارکنان نظارت مستقیم و دقیق دارند تا هیچ گونه انحرافی به وجود نیاید. افراد در کار خود استقلال و آزادی عمل زیادی ندارند. به آن‌ها گفته می‌شود که چنانچه با هر مساله تازه‌ای رو به رو شدند آن را با سرپرست خود در میان بگذارند تا او راه حل آن را ارائه کند. همه کارکنان باید از طریق کانال‌های رسمی ارتباط برقرار کنند. از آن جا که مدیریت سازمان نسبت به صداقت و درستی افراد اطمینان و اعتماد ندارد، از این رو کنترل بسیار شدیدی بر آن‌ها اعمال می‌کند. مدیران و کارکنان به وسیله مقامات سازمان به استخدام شرکت در می‌آیند و هر چند مدت یک بار به سازمان‌های مختلف نقل و انتقال می‌یابند. آن‌ها هیچ گاه به صورت افراد متخصص در نمی‌آیند، بلکه به صورت افراد همه کاره در می‌آیند که هر کاری را به مقدار اندک می‌دانند. در این شرکت به تلاش، وفاداری، همکاری و اجتناب از خطا ارزش و پاداش زیادی داده می‌شود.

شرکت ب

این سازمان هم یک شرکت تولیدی است، ولی در آن هیچ قوانین و مقرراتی وجود ندارد. به افراد اعتماد زیادی می‌شود، هیچ نوع نظارت و کنترلی بر آن ها اعمال نمی‌گردد و آن‌ها بسیار سخت کوش‌اند. افراد تشویق می‌شوند تا مساله‌ها را خودشان حل کنند و اگر صلاح بدانند می‌توانند در آن موارد با سرپرستان خود مشورت کنند و از آن‌ها کمک بگیرند. مدیریت عالی سازمان به پدیده سلسله مراتب اختیارات و سطوح مدیریت اهمیت زیادی نمی‌دهد. همچنین اعضای سازمان تشویق می‌شوند تا دارای نوعی مهارت‌های خاص گردند. در این شرکت تفاوت بین دوایر، تفاوت‌های فردی و داشتن سلایق متفاوت یک امر عادی است. به هنگام ارزیابی مدیران، تنها آن‌ها را بر اساس عملکرد واحدشان مورد ارزیابی و قضاوت قرار نمی‌دهند؛ بلکه مساله ایجاد هماهنگی بین آن واحد و سایر واحدهای سازمان نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. پاداش‌ها به کسانی تعلق می‌گیرد یا کسانی ارتقا می‌یابند که در سازمان نقشی مهم‌تر ایفا کرده باشند، حتی اگر این افراد دارای نظرهای عجیب، رفتارهای شخصی غیرمعمول یا عادت‌های نامتعارف باشند.

با مطالعه مثال‌های فوق مشخص است که فرهنگ سازمانی مجموعه‌ای از ویژگی‌های اصلی است که سازمان به آن ارج می‌نهد و یا برای آن ارزش قائل است، به بیان دیگر استنباط مشترکی که اعضای یک سازمان دارند. این تصویر منعکس کننده نوع احساسات اعضا، استنباط مشترک آنان، شیوه انجام امور و نوع رفتار آنان است، چنین به نظر می رسد که 7 ویژگی وجود دارد که در مجموع معرف و نمایانگر عصاره فرهنگ سازمانی هستند، این ویژگی‌ها عبارتند از

هفت ویژگی فرهنگ سازمانی

ریسک‌پذیری و نوآوری

کارکنان سازمان تا چه حد به نوآوری و خطر کردن تشویق می‌شوند؟

توجه به جزئیات

تا چه حد از کارکنان انتظار می‌رود که دقت داشته باشد، به جزئیات توجه کنند و کارها را تجزیه و تحلیل کنند؟

نتیجه‌گرایی

مدیریت تا چه حد بر روی دستیابی به نتایج و دستاوردها تأکید دارد؟

توجه به انسان‌ها

تا چه حد در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها، به اثر آن‌ها بر روی کارکنان توجه می‌شود؟

توجه به تیم

فعالیت‌های مجموعه تا چه حد حول کارهای تیمی می‌گردد؟

جاه طلبی

افراد و اعضای داخل سازمان تا چه حد بلند پرواز و جاه طلبند؟

ثبات

تا چه حد سازمان، بر حفظ وضعیت موجود (به جای رشد) تأکید می‌کنند؟

بنابراین کارکنان و اعضای سازمان از عواملی چون میزان آزادی عمل و استقلال، نوع ساختار، شیوه پرداخت پاداش، صمیمت و حمایت مدیران و.. نوعی قضاوت ذهنی دارند. این پنداشت یا برداشت کلی از سازمان باعث می‌شود که فرهنگ سازمانی و یا شخصیت آن شکلی خاص به خود بگیرد. جوهره فرهنگ، همين ارزش‌ها، عقايد، و باورهایی است كه افراد در حين فتح پی‌درپی قله‌های موفقيت، دوش به دوش هم می‌آموزند و آنها را به عنوان محكمات می‌پذیرند و تعیین کننده مرز سازمانی است؛ یعنی سازمان‌ها را از هم تفکیک می‌کند و نوعی احساس هویت را به اعضای سازمان تزریق می‌کند و نمی‌تواند چیزی جز فلسفه بنیانگذار آن باشد.

منابع:

کتاب رفتار سازمانی رابینز، ترجمه پارساییان واعرابی

کتاب فرهنگ سازمانی شاین، ترجمه محجوب

اگر به موضوع فرهنگ سازمانی علاقمند هستید مقالات زیر را هم مطالعه کنید.