چرا کارکنانی که اتفاقات سازمان را رقم میزنند تا این حد نایاب شدهاند؟
چرا کارکنان تنها بخاطر دریافت پاداش تلاش میکنند؟
چرا استعدادها براحتی و با اولین پیشنهاد حقوق بالاتر سازمان ما را ترک میکنند؟
چرا احساس میکنیم کارکنان با حداکثر توان خود در سازمان ما کار نمیکنند؟
چرا بیشتر برنامههایی که قصد افزایش انگیزه ی کارکنان را داشتهاند، در نهایت موجب کاهش انگیزهی آنها شدهاند؟!
دغدغههای بالا بخشی از پرسشهای هر روزه مدیران ارشد سازمانهاست، این که احساس میکنند کمترین کار ممکن را در قبال فیش حقوقی بالا انجام میدهند، نسبت به اهداف سازمان متعهد نیستند و براحتی سازمان را ترک میکنند.
مفهوم اشتیاق شغلی طی دهه اخیر به یکی از مهمترین موضوعات مدیریت تبدیل شده است، پژوهشهای گالوپ و مکنزی حکایت از آن دارند که شرکتهایی با پرسنل مشتاق و همراه، مشارکتی دو برابری در تولید ثروت جهان دارند.
حس تعلق(اشتیاق/ دلبستگی) سازمانی، حسی است که فرد خود را جزء سازمان و منافع خود را منافع سازمان میداند و از هیچ کوششی برای توسعه دریغ نمینماید. اشتیاق یا تعلق سازمانی یعنی چقدر کارکنان ما در سازمان حاضرند تلاش داوطلبانه انجام دهند؟ بدین معنی که اگر حق انتخاب داشته باشند آیا به طریقی عمل میکنند که منافع سازمان افزایش یابد؟ چنین کارکنانی که گوهر کمیاب سازمانها هستند عاشق کارشان هستند، تحرک و خلاقیت ایجاد میکنند و احساس میکنند مشارکتشان، به پیشرفت سازمان کمک میکند.
ما چگونه به سازمان ها کمک می کنیم؟
در این پروژه که با اندازه گیری وضعیت تعلق کارکنان آغاز میشود، با طراحی و اجرای برنامه های بهبود اشتیاق سازمانی مبتنی بر تجربه کارکنان و با همراهی و مشارکت تیم مدیریت ارشد سازمان در قالب کارگاههای آموزشی و جلسات مشارکتی، زیرساختی را ایجاد می کنیم، که دلبستگی و به دنبال آن بهره وری و سودآوری سازمانی به خودی خود رشد پیدا میکند.
دستاوردهای ساخت سازمانهایی با کارکنان مشتاق به نقل از گالوپ:
• سودآوری بالاتر
• نرخ ترک خدمت پایینتر
• کاهش حوادث
• بهبود کیفیت کار کارکنان
• کاهش خطاها
• افزایش رضایت مشتری
برای کسب اطلاعات بیشتر در ارتباط بمانیم.