حاکم بر سرنوشت خویشم یا بازیچه سرنوشت؟

در مقاله پذیرش 100 درصد مسئولیت: بیعذر و بهانه گفتیم که منبع کنترل عوامل، مفهومی در روانشناسی اجتماعی است، به این معنا که افراد تا چه اندازه معتقدند که توان کنترل اتفاقاتی را دارند که بر رویشان موثر است؟
بعضی از افراد بر این باورند که حاکم بر سرنوشت خویش هستند. و پیشامدها، در درجه اول ماحصل رفتار و اعمال خود آنهاست، این افراد دارای مرکز کنترل درونیند. از سوی دیگر عدهای دیگر با مرکز کنترل بیرونی، خود را بازیچه دست سرنوشت میدانند و بر این باورند که هر چه در زندگی برایشان پیش میآید به دلیل شانس و اقبال آنها و یا قدرت دیگران در تعیین فرصتها، سرنوشت و پیشامدهاست.
اگر چه با توجه به توضیحات بالا، تشخیص مرکز کنترل درونی و بیرونی خیلی سخت نیست، اما با توجه به این که مرکز کنترل یکی از ابعاد اصلی تحلیل شخصیت و همچنین اولین قدم برای تغییر است، پرسشنامه روتر را که در ادامه آمده است مرور کرده و صادقانه خودتان را بر اساس آن ارزیابی کنید.
پرسشنامه ارزیابی مرکز کنترل
جملات زیر را بخوانید و بگویید که در هر سوال با گروه الف موافقید یا گروه ب؟
الف | ب |
1- پولسازی زیاد به این امر بستگی دارد که یک کار را به صورت مستمر ادامه نداد. | 1- ارتقای مقام از طریق سخت کوشی و پایداری به دست می آید |
2- من توانسته ام بین مطالعه زیاد و سخت کوشی و نمره هایی که می گیرم رابطه مستقیمی برقرار کنم. | 2- در بسیاری از موارد چنین به نظر می رسد که واکنش معلمان نسبت به من یک حالت تصادفی دارد. |
3- تعداد طلاق ها نشان می دهد که افراد کمتر می توانند ازدواج خود را موفقیت آمیز کنند. | 3- ازدواج بیشتر حالت قمار دارد. |
4- تصور این که می توان واقعا نگرش اساسی شخص دیگری را تغییر داد، اندیشه ای نابخردانه است. | 4- هنگامی که بدانم حق با من است می توانم دیگران را متقاعد کنم. |
5- ارتقای مقام، در واقع به این امر بستگی دارد که شخص نسبت به نفر بعدی خوش شانس تر باشد. | 5- در جامعه ما قدرت کسب درآمد در آینده به توانایی های فرد بستگی دارد. |
6- اگر کسی بداند چگونه با دیگران رفتار کند، می توان به راحتی او را راهنمایی و هدایت کرد. | 6- من نمی توانم بر مسیر یا راهی که دیگران رفتار می کنند هیچ اثری بگذارم. |
7- نمره هایی که من می گیرم نتیجه تلاش هایم است، شانس یا چیز دیگری در این راه هیچ نقشی ندارند. | 7- گاهی احساس می کنم نسبت به نمره هایی که می گیرم، هیچ کاری نمی توانم بکنم. |
8- اگر ما بتوانیم صدای خود را به گوش دیگران برسانیم می توانیم مسیر امور جهانی را تغییر دهیم. | 8- باور یا اعتقاد بر این که انسان می تواند بر آنچه در جامعه ما رخ می دهد، اثر بگذارد، چیزی جز هوس نیست. |
9- بیشتر چیزهایی که برای من رخ می دهد، احتمالا به شانس بستگی دارد. | 9- من حاکم بر سرنوشت خویش هستم |
10- کنار آمدن با افراد نوعی مهارت است که به تمرین نیاز دارد. | 10- تقریبا غیرممکن است که بتوانیم بدانیم چگونه می توان دیگران را شاد کرد. |
نحوه ارزشیابی
به هر یک از موارد بالا نمره یک بدهید.
1ب، 2الف، 3الف، 4ب، 5ب، 6الف، 7الف، 8الف، 9ب، 10الف.
نتیجه را می توان بدین گونه تفسیر کرد:
8 تا 10: مرکز کنترل درونی در حد بسیار زیاد
6 تا 7: مرکز کنترل درونی در حد متوسط
5: مختلط
3 تا 4: مرکز کنترل بیرونی در حد متوسط
1 تا 2:مرکز کنترل بیرونی در حد بسیار زیاد
زمانی برای تغییر
حال که به آگاهی بیشتر از خود رسیدید، یک روز کامل به زبان خودتان و اطرافیانتان گوش بسپارید. چند بار عبارتهایی نظیر “اگر فقط…” یا “نمیتوانم” یا “مجبورم” را به زبان می آورید یا میشنوید؟
اگر فقط همسر صبورتری داشتم…
مجبورم به این شغل ادامه دهم…
اگر فقط فرصت بیشتری برای خودم داشتم…
تمرکز افراد با منبع کنترل بیرونی یا قربانیان بر این است که فرد یا اتفاق دیگری سرنوشت خود و یا سازمانشان را رقم می زند. کلمات “آنها” و “شما” مصطلح ترین کلمات در بین جملات آن هاست.
از این پس هر گاه اندیشیدید که مشکل از بیرون شماست، بدانید که خود آن اندیشه مشکل شماست.
ساموئل جانسون گفته است: “سرچشمه خردمندی باید از ذهن انسان بجوشد، و آن کس که از طبیعت انسان چنان معرفت اندکی دارد که میخواهد با تغییر دادن هر چیز الا گرایشهای خودش خوشبختی را بجوید، زندگیش را با تلاشهای بیهوده به هدر میدهد و بر اندوهی که میکوشد بزداید میافزاید”.
دنیا به انتظار هر یک از ماست و همیشه هر فردی که به پا خیزد، دارای اهمیت است.
پس با من تکرار کنید:
من آن فرد هستم
من می توانم شرایط را تغییر دهم
اگر من به پانخیزم، چه کسی به پا خیزد؟
اگر اکنون به پانخیزم، چه زمانی به پا خواهم خاست؟
منابع:
کتاب رفتار سازمانی رابینز
کتاب مسئولیتپذیری و به پا خواستن برای تغییر/ دکتر جان ایزو
کتاب هفت عادت مردمان موثر/استفان کاوی
تجربیات شخصی نویسنده
نویسنده: سونیا جلالی

درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید