اشتباهات رایج در مورد شایستگیها
همانطور که در مقاله مرتبط با شایستگیها گفتیم: شایستگی مجموعه دانش، مهارتها، خصوصیات شخصیتی، علایق، ارزشها، تجربهها و توانمندیهای مرتبط با شغل است که دارنده آنها را قادر میسازد در سطحی بالاتر از حد متوسط به ایفای مسئولیت بپردازد.
در این میان اشتباهات رایجی در مورد درک مفهوم شایستگیها رخ میدهد که در این مقاله قصد دارم برخی از مهمترین آنها را با شما به اشتراک بگذارم.
مفهوم شایستگی
شایستگی را علت تمايز و تفاوت در عملكردهای كاملا مطلوب و ايدهآل با عملكردهای معمولی و متوسط میدانند.
در حقیقت به این دلیل در توصیف افراد از کلمه شایسته استفاده میشود که این افراد میتوانند بعضی کارکردها و اعمال را با کارایی انجام دهند به طور مثال از شخصی که یک بنای خوب است به عنوان شایسته نام برده میشود. همین اصطلاح در مورد نوازندگان، دیپلماتها، فروشندگان و… نیز کاربرد دارد.
همچنین شایستگیها باید قابل مشاهده، قابل اندازه گیری و با ثبات باشند و در رفتار فرد مشاهده شوند. به طور مثال شاید یک فروشنده بتواند برای کار خود خوب حرف بزند، اما اگر در هر جای دیگر توانایی حرف زدن را نداشته باشد او شایستگی برقراری ارتباط را ندارد.
امروزه اغلب شرکتهای موفق دنیا از جمله تقریبا تمامی شرکتهای Fortune 500، مفهوم شایستگی را در کلیه فرآیندهای مدیریت منابع انسانی یکپارچه کرده و به کار گرفتهاند به طوری که مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگیها(CBHRM)
(Competency‐Based HRM) به پارادایمی در حوزه مدیریت منابع انسانی تبدیل شده است.
این بدین معناست که میتوان هر یک از زیر سیستمهای مدیریت منابع انسانی(مثل جذب، آموزش و توسعه، مدیریت عملکرد و…) را بر اساس شایستگی طراحی کرد و در واقع، شایستگی، هسته مرکزی تمامی فعالیتهای منابع انسانی سازمان است.
اشتباهات رایج در مورد شایستگیها
1- شایستگی عملکرد نیست.
شایستگی شرط لازم برای دستیابی به عملکرد مطلوب است اما شرط کافی نیست، به عبارتی کارمندان بدون شایستگی به استانداردهای عملکردی لازم در شغل خود نمیرسند، اما از سوی دیگر شایستگی نمیتواند ضمانت کند که کار به خوبی انجام میشود، گاهی اوقات کارمندان با شایستگی زیاد ممکن است به دلایل شخصی یا محیطی در کار شکست بخورند.
به طور مثال یک کارشناس مناقصات را در نظر بگیرید که قرار است در ماه در پنج مناقصه شرکت کند، این کارشناس اگر شایستگی به نام نتیجه گرایی را نداشته باشد قطعا به عملکرد تعریف شده نخواهد رسید اما اگر داشته باشد هم ممکن است به دلیل شرایط سازمانی مثل محدودیت منابع و … به عملکرد تعریف شده نرسد.
پس در یک عبارت شایستگی باید وجود داشته باشد، اما نتایج را تضمین نمیکند و اگر وجود نداشته باشد شکست حتمی خواهد بود. بنابراین ارزیابی عملکرد هم با ارزیابی شایستگی متفاوت است.
2- شایستگی یک صفت نیست.
صفت یک مشخصهی متمایز کننده از شخصیت است صفات، ویژگیهایی مانند مهربانی، محترم بودن، صمیمت، مقتصد و با ادب بودن است، بنابراین صفات در الگوهای شایستگی جایگاهی ندارند.
3- شایستگی با صلاحیت متفاوت است.
صلاحیت، مهارتهایی است که یک فرد برای بهتر انجام دادن شغل به آن نیاز دارد. به طور مثال علی فردی با صلاحیت است او دانش و مهارت کافی برای ایفای نقش به عنوان یک حسابدار را دارد. اما بین عملکرد شغلی و مهارت وی گپی وجود دارد.
یعنی به طور مثال علی قادر است صورتهای مالی را تهیه کند اما آیا در تهیه آن به اندازه کافی توجه به جزئیات را به عنوان یک شایستگی لحاظ میکند؟ در یک عبارت صلاحیت بر مبنای مهارت است اما شایستگی بر مبنای رفتار(که یک جزء آن مهارت است.)
4- شایستگی یک مقوله عمومی نیست.
شایستگی یک مقوله موقعیتی و اقتضایی است یعنی عملکرد موفق در هر شغل و یا نقش مستلزم مجموعهای متمایز و متفاوت از دانش، مهارت و ویژگیهاست.
برای مثال یک مهندس عمران باید تحلیلگر باشد، قدرت تجسم و تصویر ذهنی بالایی داشته باشد، دارای حافظه تصویری قوی باشد، از فعالیتهای فکری انفرادی خسته نشود و… در حالی که برای یک فروشنده داشتن مهارتهای ارتباطی، کلام گرم و نافذ، تاثیرگذاری و… از مهمترین شایستگیها تلقی می شود.
5- شایستگی، استعداد یا توانایی نیست.
استعداد یک ظرفیت مربوط به کار است که به عملکرد احتمالی در آینده اشاره دارد، در حالی که وقتی در مورد شایستگی صحبت میکنیم، میبایست منجر به عملکر برتر یک فرد در یک کار شود.
سخن آخر
رویکرد شایستگی محور، امروزه مورد قبول اکثر سازمانها است، این استقبال بیش از هر چیز به دلیل فواید و مزایایی است که در این رویکرد نهفته است. پژوهشها نشان میدهد سازمانها به دلایل زیر شایستگیها را به کار میبرند:
1- انتقال رفتارهای ارزشمند و فرهنگ سازمانی
2- عملکرد موثر برای همه کارکنان
3- تاکید بر ظرفیتهای افراد(به جای شغل) به عنوان شیوه کسب مزیت رقابتی
4- تقویت رفتار تیمی و متقابل
همچنین مدلهای شایستگی میتواند به عنوان شیوهای برای یکپارچه کردن اقدامات مختلف منابع انسانی به کار رود.
در این میان مهم است که ما به عنوان متولیان منابع انسانی سازمانها با درک درست از مفهوم شایستگی و پرهیز از اشتباهات رایج بتوانیم به بهترین شکل از مزایای نهفته در این رویکرد برای سازمانهایمان بهره گیریم.
منابع:
کتاب راهنمای ترسیم شایستگی، نویسنده: سیما سانگ هی، مترجمان: توکلی و حیدری
کتاب توسعه مدیریت مبتنی بر شایستگی: نوشته: کرمی و صالحی
دانش و تجربیات شخصی نویسنده در حرفه مشاوره مدیریت منابع انسانی
نوینسنده: سونیا جلالی
درباره سونیا جلالی
من سونیا جلالی هستم، موسس آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی، بیش از یک دهه در حوزه مدیریت منابع انسانی کارکردم و عناوین مختلفی را یدک کشیدم. از زمانی که مدیریت منابع انسانی را شناختم جایگزین بهتری برای آن پیدا نکردم که به بودن من معنا دهد، شناخت انسانها و پيچيدگیهاشون و كمك به آنها برای رشد و توسعه و موثر بودن شان در سازمان چيزی بود كه در پیاش بودم و يافتمش و رفته رفته خواندم و تجربه كردم و آموختم و لذت بردم و رشد کردم.
نوشته های بیشتر از سونیا جلالی
دیدگاهتان را بنویسید